معنی سنگ بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
سنگ بزوئن
سوهان زدن
ادامه...
سوهان زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیم بزوئن
کپک زدن
ادامه...
کپک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سو بزوئن
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
ادامه...
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بزوئن
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
ادامه...
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
سخ بزوئن
سیخونک زدن
ادامه...
سیخونک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رگ بزوئن
شیر آمدن از پستان به طور ناگهانی، جهیدن رگ پستان در اثر
ادامه...
شیر آمدن از پستان به طور ناگهانی، جهیدن رگ پستان در اثر
فرهنگ گویش مازندرانی
چنگ بزئن
چلاندن رخت، چنگ زدن، چنگ انداختن
ادامه...
چلاندن رخت، چنگ زدن، چنگ انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بن بزوئن
شکسته بندی کردن، تا نهایت فرو بردن
ادامه...
شکسته بندی کردن، تا نهایت فرو بردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ونی بزوئن
جوانه زدن
ادامه...
جوانه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گینگ بزوئن
گینگ بزوئن
ادامه...
گینگ بزوئن
فرهنگ گویش مازندرانی
کینگ بزوئن
حرکت شدید و ممتد کمر و کفل مرد به قصد نایش عمل مقاربت، قر
ادامه...
حرکت شدید و ممتد کمر و کفل مرد به قصد نایش عمل مقاربت، قر
فرهنگ گویش مازندرانی
شلنگ بزوئن
لنگ زدن
ادامه...
لنگ زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جنگ بزوئن
زنگ زدن فلزات
ادامه...
زنگ زدن فلزات
فرهنگ گویش مازندرانی
سور بزوئن
سورچرانی کردن
ادامه...
سورچرانی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سرک بزوئن
سرکشی کردن
ادامه...
سرکشی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگو بزوئن
سو سوزدن چشم، نور چشم
ادامه...
سو سوزدن چشم، نور چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
زنی بزوئن
زانو زدن
ادامه...
زانو زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چنه بزوئن
پرحرفی کردن، پرچانگی کردن
ادامه...
پرحرفی کردن، پرچانگی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سگ بزوئن
به حمله واداشتن سگ های شکاری به محل زندگی گراز
ادامه...
به حمله واداشتن سگ های شکاری به محل زندگی گراز
فرهنگ گویش مازندرانی
ونگ بزوئن
صدا زدن، بانگ بر آوردن
ادامه...
صدا زدن، بانگ بر آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگ بزوئن
زنگ زدن فلزات
ادامه...
زنگ زدن فلزات
فرهنگ گویش مازندرانی
دنگ بزوئن
بر رای و عقل کسی مسلط شدن، ترغیب کردن
ادامه...
بر رای و عقل کسی مسلط شدن، ترغیب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چنگ بزوئن
چیزی را به تندی برداشتن، قاپیدن
ادامه...
چیزی را به تندی برداشتن، قاپیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نم بزوئن
باران کوتاه مدت، نم زدن
ادامه...
باران کوتاه مدت، نم زدن
فرهنگ گویش مازندرانی